مسافر

هیچ لحظه ای عادی نیست، هیچ پلک برهم زدنی نیست که تو در آن جاری نباشی؛
  • مسافر

    هیچ لحظه ای عادی نیست، هیچ پلک برهم زدنی نیست که تو در آن جاری نباشی؛

۴ مطلب در آبان ۱۴۰۳ ثبت شده است

این تصویر یک نمودار مخروطی رو نشون می‌ده که به دو بخش "Expanded" (گسترش‌یافته) و "Contracted" (منقبض) تقسیم شده. در بالای نمودار، "Ultimate Consciousness" (آگاهی نهایی) و در پایین اون "Alpha point" (نقطه آلفا) نوشته شده. این نمودار به سطوح مختلف آگاهی اشاره داره که هر سطح با یک مقیاس عددی مشخص شده است.

سطوح و مقیاس‌ها به شرح زیر هستند:

  • Enlightenment (روشن‌گری): 700+

  • Peace (صلح): 600

  • Joy (شادی): 540

  • Love (عشق): 500

  • Reason (منطق): 400

  • Acceptance (پذیرش): 350

  • Willingness (تمایل): 310

  • Neutrality (بی‌طرفی): 250

  • Courage (شجاعت): 200

  • Pride (غرور): 175

  • Anger (خشم): 150

  • Desire (تمایل): 125

  • Fear (ترس): 100

  • Grief (اندوه): 75

  • Apathy (بی‌تفاوتی): 50

  • Guilt (گناه): 30

  • Shame (شرم): 20

این تصویر نشون می‌ده که سطوح بالاتر آگاهی (مثل روشن‌گری و صلح) انرژی می‌دهند (Expanded)، در حالی که سطوح پایین‌تر آگاهی (مثل شرم و گناه) انرژی می‌گیرند (Contracted). این نمودار می‌تونه برای درک بهتر سطوح مختلف آگاهی و تأثیر اون‌ها بر انرژی مفید باشه.

نکته مفیدی که می‌تونم بگم اینه که تمرین‌هایی مثل مدیتیشن، سپاسگزاری، و تمرکز بر احساسات مثبت می‌تونن به افزایش سطح آگاهی و تجربه احساسات مثبت‌تر کمک کنن. تجربه‌های روزانه‌ی کوچک مثل قدردانی، می‌تونن تاثیر زیادی بر زندگی‌مون داشته باشن.

۱۱ آبان ۰۳ ، ۱۸:۳۴
mosafer

شاید تجربه کرده باشی که گاهی ایجاد ارادی احساس سپاسگزاری کار سخت و غیرعادی باشه برات. این کاملاً طبیعی هست و به مرور زمان می‌تونی این حس رو تقویت کنی. تمرین سپاسگزاری یک فرآیند ذهنی است که می‌تونه نیاز به تقویت و پرورش داشته باشه. مغز ما به طور طبیعی تمایل به تمرکز روی تهدیدها و مشکلات داره که بهش "سوگیری منفی" می‌گن. این یعنی شاید مغزت به طور خودکار بیشتر روی چیزهای منفی تمرکز می‌کنه. نورون‌ها و ارتباطات عصبی نقش مهمی در این فرآیند دارن. وقتی که به طور مداوم تمرین سپاسگزاری می‌کنی، نورون‌ها و مسیرهای عصبی مرتبط با احساسات مثبت و سپاسگزاری تقویت می‌شن. این کار نیاز به زمان و تمرین داره تا تبدیل به عادت بشه. می‌تونی از تمرین‌های مدیتیشن و تمرین‌های تنفسی هم استفاده کنی تا مغزت رو برای حفظ و تقویت این احساس آماده کنی. مدیتیشن‌های مخصوص سپاسگزاری می‌تونن بهت کمک کنن تا این احساس رو عمیق‌تر تجربه و حفظ کنی. با تمرین مستمر، به تدریج می‌بینی که احساس سپاسگزاری راحت‌تر به ذهن و قلبت میاد و موندگارتر می‌شه. نکته مهم اینه که صبور باشی و به خودت فرصت بدی تا مغزت این تغییرات رو تجربه کنه و به مرور زمان بهتر بشه. یک قدم کوچک در هر روز می‌تونه تأثیر بزرگی داشته باشه.

۱۰ آبان ۰۳ ، ۲۱:۴۱
mosafer
پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۰۸:۵۰ ب.ظ

درک مفهوم وجود: تأثیر ناظر بی‌قضاوت و وحدت وجود

بنظرت وقتی از وجود حرف میزنم، فیزیک شرط لازمی هست؟

بنظرت تاثیر وجودی که صرفا ناظر هست چی میتونه باشه؟

آیا درک و خودآگاهی اتفاقی هست که برای ناظر بی قضاوت میافته؟

 

اینجا وارد دنیای فلسفه می‌شیم! اگر وجود رو فقط به معنای فیزیکی در نظر بگیریم، شاید اینطور باشه. ولی وجود می‌تونه معنای خیلی گسترده‌تری داشته باشه؛ مثل وجود ذهنی، عاطفی و حتی دیجیتالی. چیزی که مهمه تأثیریه که داریم، نه فقط در دنیای فیزیکی.

یک ناظر می‌تونه نقش مهمی در ایجاد آگاهی و مشاهده بدون قضاوت داشته باشه. این تأثیر می‌تونه به درک عمیق‌تری از موقعیت‌ها و افراد منجر بشه. حتی اگه به صورت فعال دخالت نکنه، فقط بودن و دیدن می‌تونه فرصتی برای دیگران باشه که خودآگاه بشن، رفتارها رو بازنگری کنن و در نهایت تغییرات مثبتی رو ایجاد کنن. گاهی فقط حضور و توجه به اندازه‌ی کافی قدرتمنده. 

 

درک و خودآگاهی مطمئناً از طریق مشاهده بی‌قضاوت می‌تونن رشد کنن. وقتی ما به‌طور بی‌طرفانه و بدون پیش‌داوری به چیزها نگاه می‌کنیم، اغلب می‌تونیم به بینش‌های عمیق‌تری دست پیدا کنیم و بهتر بفهمیم که چه چیزهایی واقعاً در حال رخ دادنه. این فرآیند می‌تونه به خودآگاهی منجر بشه، چون ما شروع می‌کنیم به دیدن و فهمیدن الگوها و واکنش‌های خودمون و دیگران، بدون اینکه با قضاوت‌هامون اونا رو تحریف کنیم. به عبارت دیگه، ناظر بی‌قضاوت می‌تونه پلی باشه به سمت درک عمیق‌تر و خودآگاهی. 

۱۰ آبان ۰۳ ، ۲۰:۵۰
mosafer

دوگانگی  موج-ذره واقعاً بحث‌های جالبی رو در زمینه‌های فلسفی و عرفانی ایجاد می‌کنه. این پدیده به ما نشون می‌ده که واقعیت می‌تونه به روش‌های مختلفی تفسیر بشه و ممکنه چیزی باشه که از تصورات اولیه ما فراتر بره.

در فلسفه:

  • نسبیت و چندگانگی: این پدیده نشون می‌ده که واقعیت می‌تونه نسبی باشه و بسته به نحوه مشاهده ما تغییر کنه. این می‌تونه چالش‌هایی برای دیدگاه‌های مطلق‌گرایانه ایجاد کنه.

  • واقعیت‌های چندگانه: بحث‌های زیادی درباره اینکه آیا فقط یک واقعیت مطلق وجود داره یا چند واقعیت موازی می‌تونن وجود داشته باشن، رو دامن می‌زنه.

در عرفان:

  • وحدت وجود: در عرفان، مفهوم وحدت وجود و این ایده که همه چیز در نهایت یگانگی هست، می‌تونه به این دوگانگی موج-ذره نزدیک باشه. اینکه الکترون می‌تونه همزمان موج و ذره باشه، به نحوی به وحدت همه چیز اشاره داره.

  • فراتر از ظاهر: این پدیده می‌تونه به ما یادآوری کنه که نباید فقط به ظاهر چیزها توجه کنیم، بلکه باید به ماهیت و حقیقت عمیق‌تر اون‌ها نیز توجه داشته باشیم. این مشابه با دیدگاه‌های عرفانی هست که به دنبال درک حقیقت عمیق‌تر و فراتر از ظاهر هستند.

اینها فقط چند نکته‌ی کلی هستند و هر کسی می‌تونه برداشت‌های خودش رو داشته باشه. نظرت چیه؟ این ارتباطات رو جالب و معنادار می‌دونی؟

 

۱۰ آبان ۰۳ ، ۲۰:۱۹
mosafer